سعیده آل ابراهیم | شهرآرانیوز؛ چراغ قرمز کرونا مانند خیلی از موضوعات دیگر، سد راه تحصیل دانشآموزان نیز شد. از میان دانشآموزانی که در دوران همهگیری کرونا نوع متفاوتی از تحصیل را تجربه کردهاند، شرایط برای کلاس اولیها سختتر بود، زیرا حتی تجربه حضور در مدرسه را نداشتند. طبیعی است که شروع مدرسه مجازی با مشکلاتی برای مادران این دانشآموزان نیز همراه میشود. مادران شاغل که تا پیش از کرونا، فرزندشان را به مدرسه میفرستادند و خیالشان از این بابت که او در خانه تنها نیست آسوده میشد، اکنون بر سر دوراهیای قرار میگیرند که میان تنهایی فرزندشان یا از بیکاری و از دست دادن شغل یک گزینه را انتخاب کنند. از سوی دیگر، مادران خانهدار نیز با وجود مسئولیتهای خانهداری و رسیدگی به امور اعضای خانواده، باید وقت خود را تمام و کمال برای فرزند کلاس اولی خود میگذاشتند.
مادران دانشآموزان بهویژه کلاس اولیها در این مدت دلنگرانی و اضطرابی را تجربه کردند که تا پیش از این، تصوری از آن نداشتند. مهمترین ترس آنها این است که کودکانشان در اولین و مهمترین پایه تحصیلیشان دچار اشکال شوند و به قول معروف حکایت آنها مانند این ضربالمثل شود که «خشت اول، چون نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج!». سخت است خانه را به مدرسه تبدیل کنی، آن هم برای بچههایی که هیچ تصوری از درس و مدرسه ندارند، باید بنشینند و به جای اینکه الفبا را از زبان معلم خود پای تخته سیاه یاد بگیرند، آن را از قاب گوشی تلفن همراه یا تبلت آموزش ببینند. همیشه در باورمان، معلمها آدمهای صبوری بودند که میتوانستند چندین ساعت را در روز با بچهها سر و کله بزنند. اما کرونا کاری کرد که باید مادران پابهپای بچهها سر کلاس درس بنشینند و صبح تا شب پیگیر درس و مشق آنها باشند.
از صبح تا شب زبانش مو در میآورد، آنقدر که باید به دختر هفتسالهاش بگوید حواست به درست باشد یا تکالیفت را به موقع انجام بده. ریحانه به معنای واقعی کلمه از اینکه هر روز باید از صبح تا شب امر و نهی کند تا فرزندش از زیر بار درس خواندن و تکلیف نوشتن فرار نکند، خسته شده است. شاغل است و به همین دلیل صبح زودتر از اعضای خانواده بیدار میشود تا به کارهای خانهاش برسد. «پیش از اینکه به سر کار بروم، پسرم را بیدار میکنم. صبحها بدخلقی میکند، اما باید برای حضور در کلاس مجازی بیدار شود. مدتی که دورکار بودم، در کنار انجام کار خودم، حواسم به او هم بود، اما حالا مدتی است که باید به سر کار بروم و مدام از طریق تماس تلفنی پیگیر کلاس و تکالیفش هستم.»
پسرش بازیگوش است. کافی است که از او غافل شود تا درس و مشق را رها کند و مشغول بازی شود. به همین دلیل ریحانه معتقد است او در مدت کرونا، به جای مادر تبدیل به یک ناظم مدرسه شده است. «باید مدام به پسرم یادآور شوم که کلاست دیر نشود یا تکالیفت را سر ساعت تحویل بده. دیگر احساس میکنم رابطه مادر و فرزندیمان به هم خورده است. هرروز سعی میکنم سیاست جدیدی را پیش بگیرم. یک مرتبه باجدیت و مرتبه دیگر با تشویق از فرزندم میخواهم که تکالیفش را انجام بدهد تا متوجه شوم که کدام روش بیشتر جوابگوست.»
نفیسه کارمند است. به همین دلیل از صبح تا ظهر خانه نیست و نمیتواند در کلاسهای درس مجازی، فرزندش را همراهی کند. هرروز، دخترش را به خانه مادر خود میبرد تا خالهاش در زمان کلاسها، کنار او باشد. «دوست داشتم خودم کنار فرزندم باشم، اما زندگی خرج دارد و نمیتوانم کارم را رها کنم. زمانی که سر کار هستم چند مرتبه با مادرم تماس میگیرم و جویای کلاسهای دخترم میشوم. ظهر که به خانه میرویم، دخترم پیگیر تکالیفش است، اما من آنقدر خسته هستم که تکالیفش را به عصر موکول میکنم و به طور متوسط دو سه ساعتی درگیر تکالیف او هستم. ضمن اینکه باید به کارهای خانه نیز رسیدگی کنم.»
او میگویدکه باید تکالیف را سر ساعت مقرری در گروه ارسال کنند و حتی اگر یک دقیقه از آن بگذرد، دیگر امکان ارسال نیست، علاوه بر دانشآموزان به مادران نیز استرس زیادی وارد میکند. «از عصر مدام چشمانم روی ساعت است که مبادا ساعت به ۹ شب برسد و دخترم هنوز تکالیفش را آماده نکرده باشد. به همین دلیل خیلی به او گوشزد میکردم که زودتر تکالیفش را انجام دهد به خصوص زمانی که عصر بیرون میرفتیم. استرس این موضوع به قدری زیاد بود که اعتراض کردیم و این شیوه را تغییر دادند.»
نفیسه بر این باور است که تنها چیزی که میتواند دانشآموز را پای کلاسهای مجازی بنشاند، انگیزهای است که معلم در آنها ایجاد میکند و اهمیت این موضوع در پایه اول دوچندان میشود. «به نظرم باید معلمهای کلاس اول باتجربه باشند که بتوانند از راه دور علاوه بر تدریس، حس خوبی را به دانشآموز منتقل کنند. معلم دخترم روش تشویقی را در نظر گرفته است و هر هفته ۵ نفر برتر کلاس را معرفی میکند. بین بچهها فرقی نمیگذارد و یکی یکی آنها را به عنوان دانش آموز برتر انتخاب میکند.»
نکتهای که شاید در میان چالشهای آموزش مجازی به دانشآموزان پنهان مانده، این است که مسائل تربیتی و نکاتی که معمولا تا پیش از این بچهها در مدرسه و در تعامل با گروه همسالان خود یاد میگرفتند، حالا این بار تنها بر دوش خانواده است. سارا مادری خانهدار است که به گفته خودش، هرروز تا قبل از شروع کلاس و انجام تکالیف دخترش، حس و حال خوبی دارد، اما از زمانی که کلاس شروع میشود تا شب دچار چالش و استرس است. «دخترم از نظر ارتباطگیری و اجتماعی بودن مشکل داشت، به قدری که حتی به همسایهای که چند سال است او را میبیند خجالت میکشد تا سلام کند. من همیشه به این امید بودم که در محیط مدرسه بتواند بهتر ارتباط برقرار کند. به همین دلیل او را به پیشدبستانی فرستادم، اما از نیمهراه به دلیل کرونا تعطیل شد. در کلاسهای مجازی نیز نتوانسته است هنوز دوستی پیدا کند و به همین دلیل بچهها مهارتهای گروهی را با تأخیر بیشتری یاد میگیرند.»
او معتقد است که در کلاسهای مجازی فرصتی پیش نمیآید که معلمها بتوانند درباره موضوعاتی به غیر از درس صحبت کنند. البته در مهرماه یکی دو روز در هفته به صورت حضوری مدرسه میرفتند، اما در همان مدت نیز باید معلم نکات درسی را به بچهها آموزش بدهد. «معلمها دیگر وقتی ندارند که بر روی مسائل تربیتی نیز کار کنند و بار این موضوع نیز بر دوش خانواده و به خصوص مادران است. بچهها از حجم زیاد تکالیف کلافه شدهاند. دخترم که خیلی دوست داشت به مدرسه برود حالا گاهی که خسته میشود میگوید چرا من را در مدرسه ثبتنام کردید؟ زیرا فکر میکند مدرسه به این معنی است که تکلیف بنویسد. با وجود این، دوست دارد به مدرسه برود و همان زمان کمی که به مدرسه میرفت خیلی در روحیهاش تأثیر داشت.»
هنوز برای دختر او نیز مانند خیلی از دانشآموزان دیگر، کلاس مجازی جا نیفتاده است و به همین دلیل سخت میتوانند زمانی که باید سر کلاس باشند از روحیات و فعالیتهایی که در خانه خودشان دارند، دور شوند. «خیلی از اوقات سر کلاس حواسش پرت میشود بهاین دلیل که در مدرسه نیست. فکر میکند به این خاطر که در خانه است میتواند زمانی که کلاس دارد بازی کند یا کارتون تماشا کند. جدا از این انجام تکالیف، اگر به صورت فشرده باشد دوسه ساعته تمام میشود، اما بارها باید گوشزد کنم تا آنها را انجام بدهد. از اقوام شنیده بودم که تا پیش از شرایط کرونا، مدرسه از بچهشان میخواسته است که تکالیف را همانجا انجام بدهند و زمانی که کودک به خانه میآمده دیگر خود و خانوادهاش درگیر تکالیف نمیشدهاند.»
از قبل با او هماهنگ میکنم که سر ساعت ۱۱:۱۵ تماس بگیرم که زنگ تفریح بچهها شروع میشود و گوشی تلفن همراه برای ۱۰ دقیقه تا شروع کلاس بعدی آزاد است. فرزانه خانهدار است و صفر تا صد کلاس مجازی و تکالیف دخترش به او ختم میشود. «دخترم به این دلیل که پیشدبستانی هم نرفته بود، خیلی علاقه داشت که به مدرسه برود، اما کرونا موجب شد سال اول تحصیلیاش در گوشه خانه بگذرد. در این مدت، کلافه شده است، زیرا میخواهد دوستانش را از نزدیک ببیند.»
فرزانه باور دارد که بیشتر افراد میگویند مادرانی که شاغل هستند، تکالیف از کنترلشان خارج میشود، اما او با اینکه خانهدار است، بازهم وقت کم میآورد. «ساعت کلاسهای دخترم و انجام تکالیفش با زمان کارهای خانه و بیرون تداخل دارد. ضمن اینکه من یک دختر بزرگتر هم دارم و باید به کارهای او هم رسیدگی کنم. ساعت خوابمان نیز به هم ریخته است و معمولا شبها تا ساعت ۱۲ در حال انجام تکالیف و آزمایشهای دخترم هستیم.»
فرزانه نیز مانند بسیاری از مادرانی که در دوره کرونا، فرزند کلاس اولی داشتند، نتوانسته است اوقات فراغتی برای خودش داشته باشد. «در مدتی که مدرسه دخترم به صورت مجازی باز شده است، کارهایی را که خودم به آن علاقهمند هستم نتوانستهام انجام بدهم. دوست دارم پیگیر اخبار باشم و کتاب بخوانم، اما حالا چند ماه است که هر بار به سراغ کتابی میروم، تنها چند صفحه از آن میخوانم و دوباره ناچار میشوم آن را کنار بگذارم.»
صبحها دخترش را بهسختی از خواب بیدار میکند و تا زمانی که سر حال شود، زمان میبرد که ساعت اول کلاس میگذرد. او معتقد است مادران نیز در این مدت معلم شده و شاید چند مرتبه تجدید پایه کردهاند. «از طرف دیگر مدتی با دخترم چالش داشتیم که گمان میکرد تکالیف را من میگویم و معلمشان اجباری در نوشتن تکالیف برایشان قائل نشده است به این دلیل که به هر حال محیط خانه با مدرسه متفاوت است. مشکل دیگر اینترنت و اپلیکیشن ضعیف بود که بارها به همین دلیل اسم دخترم به عنوان غایب رد میشد در صورتی که مشکل از جای دیگری بود.»
هنگامه شاغل بود، اما به دلیل کرونا و رسیدگی به ۲ فرزندش، کار را کنار گذاشت. حالا به گفته خودش، مدتهاست که یک مادر تماموقت شده است. هر روز از صبح تا شب درگیر کلاس مجازی، تکالیف، کارهای خانه و... است. شبها از خستگی مفرط هنوز سرش به بالش نرسیده به خواب میرود. «گاهی در گروه با مادران و پدران دیگری که فرزند کلاس اولی دارند، صحبت میکنیم. همه دچار مشکل هستند، یکی کمتر و دیگری بیشتر. هر روز از ساعت ۸ صبح تا ۱۲ ظهر آنلاین هستیم و بین ساعت ۱۳ تا ۱۴، معلم تکالیف را ارسال میکند و تا عصر درگیر انجام آنها هستیم.»
تا پیش از اینکه دخترش به سن مدرسه برسد کلاسهای فوق برنامهای را بنا به علاقه خود و پدر و مادرش شرکت میکرد و حالا با وجود مدرسه، بازهم دوست دارد این کلاسها را ادامه بدهد. «بچههای دیگر از ظهر تا شب فرصت دارند تکالیفشان را انجام بدهند، اما دخترم هر روز یک کلاس یک ساعته در بعدازظهر دارد و به همین دلیل باید او را مجبور کنم که بخش زیادی از تکالیفش را ظهر انجام بدهد.»
او معتقد است که برای مادران بسیار سخت است تا عادات اشتباه بچهها را در نگارش حروف و... اصلاح کنند و این موضوع زمان و انرژی زیادی از آنها میگیرد، زیرا بچه کلاس اولی است و باید همه کارها و تکالیفش با نظارت مستقیم مادر و پدر انجام شود. «با خیلی از پدرها و مادرهای همکلاسیهای دخترم صحبت کردهام و متأسفانه بیشتر بچهها مانند فرزند من دچار چپهنویسی شدهاند. جدا از این باید به صداکشی، بخش کردن کلمات و حتی مدل قلم دست گرفتن بچهها نظارت داشته باشیم. اگر امسال رهایش کنیم، اصلاح این عادات در سال بعد سختتر میشود.»
هنگامه یک دختر سهساله نیز دارد که همزمان باید رابطهاش را با او نیز حفظ کند. رابطه خوبی که با دختر بزرگش داشته کم شده است، زیرا او در مورد کلاسهای مجازی و انجام تکالیف، سختگیر است. «آنقدر در طول مدت کرونا در رابطه با دخترانم بهچالش خوردم و رابطه خواهرانه میان آنها نیز کمی شکرآب شده بود، به مشاوره رفتم. راهکار این بود که هر روز برای هر کدام از آنها یک ساعت وقت مفید و جداگانه بگذارم، در صورتی که از صبح تا شب وقتی برای سر خاراندن هم ندارم. پدر و مادرم سالخورده هستند و کارهای متفرقه آنها نیز بر دوش من است. با اینکه پرستار دارند، هماهنگی کارهایشان برایم بار روانی در پی دارد.»
او نیز مانند خیلی از خانوادههای دیگر با اینترنت ضعیف و اختلالات آن دچار مشکل است. علاوه بر این در خانهشان، تلفن همراه آنتن نمیدهد و حتی با وجود ۲ مودم، بازهم اینترنت در خانهشان قطع و وصل میشود. «بیش از هر زمانی از لحاظ روحی خستهام و در این مدت، بسیار پرخاشگر و عصبی شدهام. آنقدر فشار مسئولیت زیادی را تجربه میکنم که گاهی احساس ناتوانی به من دست میدهد. مادر بودن حس شیرین و لذتبخشی است، اما در بعضی از شرایط طاقتفرساست.»
در دوره کرونا، معلمها نیز در گوشهای از خانه، تختهای گذاشتند و آموزش را به صورت مجازی برای دانشآموزان خود ادامه دادند. الهه، معلم و علاوه بر آن مادر ۲ فرزند است که یکی از آنها امسال قرار بود برای اولین بار در محیط مدرسه قرار بگیرد که همهچیز ملغی شد. الهه، اولین و مهمترین مشکلی که در آموزش مجازی و گرفتاری خانوادهها بیان میکند اینترنت ضعیف و ترافیک بالای آن است. «تا به حال بارها پیش آمده است که وسط مبحث درسی یا زمانی که دخترم باید پاسخ معلم را میدهد، ناگهان اینترنت قطع میشود. دخترم کلاس اولی است و روحیه بسیار حساسی دارد. زمانی که اینترنت قطع میشود، استرس میگیرد و به دنبال آن اضطراب به من نیز منتقل میشود. احساس میکنم این قطعیهای مدام اینترنت، او را از درس خواندن زده کرده است.»
الهه، پسر و دخترش، هرروز باید در کلاسهای مجازی خود حضور داشته باشند و زمانی که اینترنت دچار اختلال میشود، به ناچار هرسه در قسمتی از خانه که بهتر آنتن میدهد جمع میشوند. «سعی میکنیم در اتاقهای مجزا سر کلاس باشیم، اما گاهی مجبور هستیم کنار هم بنشینیم و صدا به صدا نمیرسد. دخترم حواسش پرت میشود و این شرایط برایمان بسیار عذابآور شده است.»
برای اینکه بتواند به همه کارهایش از رسیدگی به بچهها گرفته تا خانهداری و... برسد، از وقت خواب خود کم کرده است. صبحها زودتر از همه بیدار میشود تا غذا را حاضر و کمی به کارهای خانه رسیدگی کند. «دخترم هرجایی که از درس عقب بماند یا متوجه نشود برایش توضیح میدهم. علاوه بر آن باید موقع نوشتن تکالیف کنارش باشم. پسرم متوسطه دوره دوم است و خیلی کمتر برای درسش نیاز به کمک دارد. اما برای دخترم خیلی وقت میگذارم تا همه تکالیف و آزمایشها را بهدرستی انجام دهد و اگر همهچیز خوب پیش برود، ساعت ۱۲ شب میتوانیم بخوابیم. به عنوان یک مادر، وظایفم خیلی سنگینتر شده است. کارهای روزمره از من انرژی زیادی میگیرد و در تمام این مدت، منتظرم این روزها زودتر بگذرد.»